فصل ۱: مقدمه و زمینه
۱.۱ مقدمه
از زمان انقلاب ۱۹۷۹، جمهوری اسلامی ایران یک رژیم اقتدارگرای دینی را حفظ کرده است که در آن قدرت بهشدت متمرکز بوده و اختیار نهایی در دست رهبر معظم انقلاب قرار دارد که این قدرت توسط شورای نگهبان تقویت میشود. این مدل حکومتی یک ساختار سیاسی مقاوم ایجاد کرده که اصلاحات را محدود کرده و فرآیند تصمیمگیری را در دایرهای کوچک از نخبگان غیرمنتخب متمرکز نموده است. با اینکه درخواستهای دورهای برای اصلاحات مطرح شده، اما تغییرات ساختاری معنادار همواره با موانع جدی روبهرو بوده و این سیستم عمیقاً تثبیتشده، در برابر دموکراتیزه شدن مقاومت کرده است. با این حال، اعتراضات عمومی اخیر نشاندهنده افزایش تقاضا برای گذار دموکراتیک است، زیرا ایرانیان بیش از پیش بهدنبال سیستمی هستند که آزادیهای سیاسی و حقوق بشر را محترم بشمارد.
در پاسخ به این مطالبه، این پژوهش یک قانون اساسی دموکراتیک جدید را معرفی میکند تا بهعنوان پایهای برای ایران دموکراتیک عمل کند. در این قانون اساسی جدید، حقوق بشر، شمولگرایی و رفاه اقتصادی در اولویت قرار میگیرد و هدف آن ایجاد ساختار حکومتی پایدار و نماینده محور برای نسلهای آینده است. علاوه بر ارائه این قانون اساسی جدید، این مقاله یک نقشه راه جامع و مرحلهای برای گذار از چارچوب اقتدارگرای کنونی ایران به این مدل دموکراتیک ارائه میدهد. این نقشه راه بر شمولگرایی، آشتی ملی، حفظ تمامیت ارضی، و پایبندی به حاکمیت قانون تأکید دارد تا همه ایرانیان نقش معناداری در شکلدهی به آینده کشور داشته باشند.
با درک چشمانداز خاص اجتماعی-سیاسی ایران، این طرح بر تعامل با گروههای تأثیرگذار، بهویژه نخبگان اقتصادی و نیروهای مسلح ایران، از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه)، اولویت دارد. اگرچه نخبگان اقتصادی بهطور رسمی بخشی از حکومت نیستند، اما به دلیل ارتباطاتشان با نهادهای دولتی، نفوذ اقتصادی گستردهای دارند و ازاینرو بازیگران کلیدی در روند اصلاحات محسوب میشوند. سپاه پاسداران بهعنوان یک قدرت نظامی و اقتصادی که دارای پیوندهای ایدئولوژیک عمیق با حکومت کنونی است، تأثیر بسزایی بر صحنه سیاسی ایران دارد؛ همکاری یا حداقل بیطرفی این نهاد برای یک گذار مسالمتآمیز ضروری خواهد بود. علاوه بر این، جامعه ایرانیان خارج از کشور میتواند کمک چشمگیری از طریق ارائه منابع مالی، تخصص فنی و نفوذ سیاسی برای گذار دموکراتیک فراهم کند.
نقشه راه ارائهشده در این مقاله، رویکردی ساختاریافته برای تعامل فراگیر را پیشنهاد میکند که مقامات دولتی، رهبران اپوزیسیون، جامعه مدنی، نخبگان اقتصادی، جامعه مهاجر ایرانی (دیاسپورا) و نیروهای مسلح را در یک فرآیند انتقالی مشترک به سمت قانون اساسی دموکراتیک جدید درگیر میکند. با پرداختن به انگیزههای داخلی و بینالمللی، این طرح بر ثبات منطقهای و رفاه اقتصادیای که یک ایران دموکراتیک میتواند ارائه دهد تأکید دارد تا بتواند حمایت قدرتهای جهانی را جلب کند. این رویکرد نهتنها بهدنبال برچیدن ساختارهای اقتدارگراست، بلکه هدف آن تأسیس آیندهای دموکراتیک و پایدار در ایران است که با آرمانهای مردمش همخوانی داشته و مطالبات برای تغییرات اساسی را برآورده سازد.
نقشه راه پیشنهادی برای گذار مسالمتآمیز قانون اساسی در ایران، مستلزم درک نیروهای اجتماعی-سیاسی تأثیرگذار، بهویژه در چارچوب قانون اساسی کنونی و نقش گروههای تأثیرگذاری همچون نخبگان اقتصادی و نیروهای مسلح است. این پیشزمینه، زمینه اساسی را برای پیچیدگیهای مرتبط با مواجهه با ساختارهای قدرت تثبیتشده در حکومت و اقتصاد ایران فراهم میکند و بر لزوم یک رویکرد جامع و فراگیر برای دموکراتیزاسیون تأکید دارد.
۱.۲ چارچوب قانون اساسی کنونی
قانون اساسی ایران که در سال ۱۹۷۹ تصویب و در سال ۱۹۸۹ اصلاح شد، یک مدل ترکیبی را منعکس میکند که عناصر دموکراتیک را با اقتدار دینی درهم آمیخته است. اگرچه این قانون اساسی نهادهای انتخابی را شامل میشود، اما قدرت نهایی در اختیار نهادهای غیرمنتخب قرار دارد که پایبندی سختگیرانه به اصول جمهوری اسلامی را تضمین میکنند. رهبر معظم انقلاب دارای اقتدار گستردهای بر تمامی شاخههای حکومت—اجرایی، تقنینی و قضایی—است و کنترل قابل توجهی بر تصمیمات کلیدی سیاسی و دینی اعمال میکند.
علاوه بر این، شورای نگهبان که وظیفه بررسی قوانین پارلمانی و تأیید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را بر عهده دارد، بهعنوان یک نهاد نظارتی قدرتمند عمل میکند که مشارکت سیاسی را محدود کرده و اطمینان حاصل میکند که سیاستهای حکومتی با ارزشهای دینی جمهوری اسلامی همسو باقی بمانند. تمرکز قدرت در دست نهادهای غیرمنتخب، محیطی را ایجاد کرده که در برابر اصلاحات دموکراتیک مقاوم است و عملاً تکثرگرایی سیاسی را محدود کرده و سلطه نخبگان حاکم را تقویت میکند.
برای درک گذار ایران، بررسی دقیق نیروهای اجتماعی-سیاسی در حال فعالیت ضروری است. این بخش اکنون شامل تحلیلی از چگونگی همگرایی میراث تاریخی، چالشهای اقتصادی و فشارهای بینالمللی در ایجاد موانع و فرصتهای گذار دموکراتیک است. تعامل میان سختگیریهای طولانیمدت و جنبشهای نوظهور مردمی، زمینه را برای گذار ارائهشده در فصلهای بعدی این کناب فراهم میکند.
فصل ۲: نقشهای کلیدی در گذار
۲.۱ نقش نخبگان اقتصادی
یکی از نیروهای مهم اما غیررسمی در چشمانداز اجتماعی-اقتصادی ایران، طبقه نخبگان اقتصادی است که با بهرهگیری از سیستم موجود، ثروت و نفوذ قابلتوجهی کسب کردهاند. اگرچه این نخبگان بهطور رسمی در ساختار دولت ادغام نشدهاند، اما ارتباطات گستردهای با چهرههای سیاسی دارند که به آنها امکان میدهد در محیط پیچیده مقرراتی ایران حرکت کنند و فرصتهای تجاری پرسودی را بهویژه در بخشهایی مانند تجارت، املاک و صنایع وابسته به واردات یا صادرات به دست آورند. قدرت اقتصادی و اتحادهای سیاسی آنها به این گروه اجازه داده است که بر سیاستگذاریهای ایران تأثیرمستقیم بگذارند. ازاینرو، هر گذار دموکراتیکی مستلزم تعامل راهبردی با این گروه از نخبگان اقتصادی است که با ارائه اطمینان از ثبات اقتصادی و حفظ منافع پس از گذار، از گذار حمایت کنند. در غیر اینصورت آنها برای حفظ منافع خود در برابر هر نوع تغییر معنا دار مقاومت خواهند کرد.
۲.۲ نقش نیروهای مسلح ایران، سپاه پاسداران و گروههای شبهنظامی
نیروهای مسلح ایران شامل ارتش متعارف، معروف به “ارتش”، و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه) است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ تأسیس شد. برخلاف ارتش که عمدتاً بر دفاع ملی تمرکز دارد، سپاه نقش محوری در حوزههای سیاسی و اقتصادی ایران ایفا میکند و نفوذ آن فراتر از امور نظامی است.
سپاه پاسداران با حضور در بخشهای مختلف، از جمله صنایع دفاعی، ساختوساز، مخابرات و انرژی، به یک بازیگر کلیدی با منافع تثبیتشده در حفظ رژیم کنونی تبدیل شده است. با توجه به داراییهای اقتصادی گسترده و تعهد ایدئولوژیک سپاه به اصول جمهوری اسلامی، موضعگیری این نهاد در هر گذار مسالمتآمیز بسیار تعیینکننده خواهد بود. پرداختن به نگرانیهای سپاه و ایجاد چارچوبهایی که منافع اقتصادی آن را محترم بشمارد، درعینحال که یک ساختار حکمرانی دموکراتیک را تقویت کند، برای کاهش مقاومت و اطمینان از یک گذار باثبات ضروری است.
علاوه بر این، رژیم از نیروهای سرکوبگر غیررسمی، از جمله اوباش و گروههای شبهنظامی—اغلب از میان اقشار حاشیهای جامعه—برای سرکوب اعتراضات و ایجاد رعب و وحشت استفاده میکند. این افراد، که فاقد آموزش رسمی هستند اما از مصونیت قضایی برخوردارند، با خشونت بیحدوحصر به سرکوب اعتراضات دامن میزنند. بسیج، بهعنوان نیرویی که تاکتیکهای سرکوب را اجرایی کرده است، نقش کلیدی در سرکوب جنبشهایی همچون جنبش سبز ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی) و اعتراضات ۱۴۰۱ (۲۰۲۲ میلادی) ایفا کرده است. برای مقابله با این چالش، اقدامات زیر ضروری است:
- پاسخگویی قانونی: اطمینان از اینکه عاملان خشونت در دوران گذار دموکراتیک با پیامدهای قضایی سنگین روبهرو شوند.
- خلع سلاح و ادغام مجدد: ارائه فرصتهای اقتصادی جایگزین برای جلوگیری از وابستگی به سرکوب دولتی.
- اصلاحات در بخش امنیتی: ایجاد یک نیروی پلیس حرفهای تحت نظارت دموکراتیک برای جلوگیری از سوءاستفادههای بیشتر.
۲.۳ نقش دیاسپورای ایرانی
دیاسپورا یا جامعه مهاجر ایرانی مقیم خارج از کشور، که بیش از ۴ تا ۵ میلیون نفر تخمین زده میشود، نقشی حیاتی در شکلدهی به آینده اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران ایفا میکند. ایرانیان مقیم خارج که در آمریکای شمالی، اروپا و خاورمیانه پراکندهاند، در حوزههای تجاری، دانشگاهی، دفاع از حقوق بشر و رسانه فعالیت دارند و منابع مالی، تخصص فنی و نفوذ سیاسی حیاتی برای یک گذار دموکراتیک فراهم میکنند.
مشارکتهای کلیدی دیاسپورای ایرانی شامل موارد زیر است:
- پتانسیل اقتصادی و سرمایهگذاری: ایرانیان مهاجر مالک میلیاردها دلار دارایی و کسبوکارهای موفق در سراسر جهان هستند. جذب سرمایهگذاری دیاسپورا میتواند به تثبیت اقتصاد ایران در دوران گذار کمک کرده، از فرار سرمایه جلوگیری کند و به بازسازی نهادهای مالی کمک نماید.
- دفاع سیاسی و قدرت نرم: بسیاری از جوامع ایرانی خارج از کشور بهطور فعال برای اصلاحات دموکراتیک و حقوق بشر در ایران، در میان دولتهای غربی و سازمانهای بینالمللی لابیگری میکنند. نقش آنها در رسانهها، سیاستگذاری و اندیشکدهها به شکلدهی درک جهانی از تحولات ایران و تأثیرگذاری بر سیاست خارجی کمک میکند.
- انتقال فناوری و دانش: دانشمندان، مهندسان و دانشگاهیان تبعیدی ایران میتوانند تخصص حیاتی را برای مدرنسازی زیرساختها، آموزش و سیستم حکمرانی در یک ایران پسااقتدارگرا ارائه دهند.
- بسیج اجتماعی و تأثیرگذاری رسانهای: روزنامهنگاران، فیلمسازان و فعالان ایرانی در تبعید، رسانههای مستقل فارسیزبان همچون بیبیسی فارسی، ایران اینترنشنال و تلوزیون منوتو (که البته دیگر وجود ندارد) را راهاندازی کردهاند که در مقابله با تبلیغات حکومتی و اطلاعرسانی درباره جنبشهای دموکراتیک به مردم ایران نقش مهمی ایفا میکنند.
- حمایت مالی و بشردوستانه: در جریان قیامهای گذشته، دیاسپورا کمکهای مالی به خانوادههای زندانیان سیاسی، فعالان و قربانیان اعتراضات ارائه کردهاند، که تداوم مقاومت در برابر سرکوب را ممکن ساخته است.
۲.۴ ضرورت گذار
ایران با چالشهای اجتماعی-اقتصادی قابلتوجهی از جمله مشکلات اقتصادی مداوم، تحریمهای بینالمللی و نارضایتی گسترده عمومی از سیستم موجود مواجه است. تورم بالا، بیکاری و کاهش قدرت خرید، اعتماد عمومی به حکومت را کاهش داده و مطالبات اصلاحی را تشدید کرده است. تحریمهای بینالمللی، بهویژه در بخشهای کلیدی نفت و انرژی، رشد اقتصادی را بیشتر محدود کرده و نارضایتی مردم را افزایش داده است.
علاوه بر این، محدودیتهای آزادیهای سیاسی و نقض حقوق بشر، همراه با نابرابریهای اقتصادی ناشی از سرمایهداری رفاقتی و نفوذ گسترده سپاه پاسداران، بر ضرورت فوری گذار دموکراتیک صحه می گذارد. پرداختن به این مشکلات ساختاری و ایجاد یک چارچوب مشارکتی، مسیری برای آیندهای عادلانهتر و شکوفاتر برای شهروندان ایران فراهم میکند، درحالیکه با آرمانهای گستردهتر برای تحول سیاسی و اجتماعی همسو میشود.
فصل ۳: قیامهای مردمی و مطالبه برای تغییر
در دو دهه اخیر، ایران شاهد مجموعهای از قیامهای عمومی عمده بوده که ناشی از نارضایتیهای اقتصادی، نارضایتی سیاسی و مطالبات برای آزادیهای فردی بودهاند. این جنبشها نشاندهنده نارضایتی عمیق مردم از نظام سیاسی کنونی و تمایل فزاینده آنها برای اصلاحات دموکراتیک است. این بخش به بررسی قیامهای کلیدی میپردازد که بر خواسته مداوم مردم برای پاسخگویی، شفافیت و تغییر اجتماعی تأکید دارند.
۳.۱ جنبش سبز ۱۳۸۸(۲۰۰۹ میلادی)
جنبش سبز، که پس از انتخابات بحثبرانگیز ریاستجمهوری در ژوئن ۱۳۸۸ ظهور کرد، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی معاصر ایران محسوب میشود. با ادعای وقوع تقلب گسترده انتخاباتی به نفع محمود احمدینژاد و علیه نامزد اصلاحطلب، میرحسین موسوی، میلیونها ایرانی به خیابانها آمدند و بزرگترین تظاهرات مردمی پس از انقلاب ۱۳۵۷ را رقم زدند. این اعتراضات که خواستار شفافیت انتخاباتی و احترام به رأی مردم بودند، بر مطالبه عمومی برای پاسخگویی نظام سیاسی تأکید داشتند. علیرغم سرکوب شدید دولت—از جمله دستگیریها، خشونت و سانسور گسترده رسانهای—جنبش سبز چندین عنصر مهم را برجسته کرد:
- مطالبه عمومی برای پاسخگویی: معترضان خواستار انتخابات عادلانه و شفاف شدند و تمایل خود را برای حکومتی که نماینده واقعی مردم باشد، ابراز کردند.
- نقش جامعه مدنی: فعالان، روشنفکران و شهروندان عادی بهطور گسترده بسیج شدند، که نشاندهنده افزایش تمایل ایرانیان برای دفاع از اصلاحات سیاسی بود.
- استفاده از فناوری: برای نخستین بار، ایرانیان از رسانههای اجتماعی و ارتباطات دیجیتال برای سازماندهی اعتراضات و اشتراک اطلاعات استفاده کردند، که این امر به آغاز عصر جدیدی از کنشگری دیجیتال انجامید.
جنبش سبز، با وجود سرکوب، جریان مخالفتی قوی را آشکار کرد و زمینه را برای اعتراضات بعدی فراهم نمود، که نشاندهنده تمایل عمومی برای اصلاحات دموکراتیک و آزادیهای فردی بیشتر بود.
۳.۲ اعتراضات پس از ۱۳۸۸(۲۰۰۹ میلادی)
اعتراضات ۱۳۹۶–۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ نارضایتیهای اقتصادی و مطالبات برای اصلاحات سیاسی گستردهتر را برجسته کردند. هر موج اعتراضات با سرکوب دولتی مواجه شد، که نشاندهنده نارضایتی مداوم در میان گروههای مختلف جمعیتی و مناطق گوناگون کشور بود.
- اعتراضات ۱۳۹۶–۱۳۹۷: نرخ بالای بیکاری، تورم و رکود اقتصادی باعث بروز اعتراضاتی شد که به فراتر از تهران گسترش یافت و شهرها و شهرستانهای کوچکتر را نیز دربر گرفت. این اعتراضات که در ابتدا ناشی از مشکلات اقتصادی بودند، بهسرعت به مطالبه اصلاحات سیاسی گستردهتر تبدیل شدند.
- اعتراضات سوخت ۱۳۹۸: افزایش ناگهانی و شدید قیمت سوخت منجر به اعتراضات گسترده شد، که با واکنش سختگیرانه دولت از جمله کشتار گسترده معترضان و قطع اینترنت برای محدود کردن ارتباطات مواجه گردید. این رویکرد سرکوبگرانه نشان داد که رژیم از پرداختن به خواستههای عمومی اکراه دارد، که خود بر شدت خشم مردم افزود و شکاف میان حکومت و جامعه را افزایش داد.
این اعتراضات نشاندهنده نارضایتی فزاینده در بخشهای مختلف جامعه ایران هستند و بیانگر افزایش آمادگی عمومی برای رویارویی با حکومت، باوجود خطرات موجود، محسوب میشوند.
۳.۳ جنبش “زن، زندگی، آزادی“
مرگ مهسا امینی در شهریور ۱۴۰۱، پس از بازداشت توسط گشت ارشاد بهدلیل “نقض قوانین حجاب اجباری”، یکی از بزرگترین قیامهای اخیر ایران را برانگیخت. این جنبش، که با شعار “زن، زندگی، آزادی“ شناخته میشود، به نمادی قدرتمند از مقاومت علیه محدودیتهای جنسیتی و سرکوب گستردهتر اجتماعی تبدیل شد.
- مطالبات برای برابری جنسیتی: این جنبش زنان، بهویژه جوانان را به میدان آورد که خواستار لغو قوانین محدودکننده و تحقق برابری جنسیتی بودند.
- مشارکت جوانان: بخش قابلتوجهی از معترضان را جوانانی تشکیل میدهند که از محدودیتهای اجتماعی و فرصتهای اقتصادی محدود ناامید شدهاند و بهطور فزایندهای مطالبات خود را برای آزادیهای اجتماعی و سیاسی بیان میکنند.
- مقاومت فرهنگی: این اعتراضات نشاندهنده مخالفت گسترده با هنجارهای فرهنگی و دینی تحمیلی است و مطالباتی برای آزادیهای فردی و خودمختاری فرهنگی مطرح میکنند.
واکنش شدید حکومت، شامل بازداشتهای گسترده و محکومیتهای بینالمللی، نهتنها جنبش را متوقف نکرد بلکه بر وسعت و تداوم آن افزود. گستردگی و پایداری این تظاهرات نشاندهنده تغییری عمیق در اراده عمومی برای مقابله با رژیم و یک نقطه عطف در چشمانداز اجتماعی-سیاسی ایران است.
فصل ۴: پیامدهای اعتراضات و تاثیر آن بر گذار
این فصل شامل تحلیلی است از اینکه چگونه این اعتراضات موجب کاهش مشروعیت رژیم شده و فضای مناسبی برای اصلاحات دموکراتیک ایجاد کرده است. ظرفیت بسیجگری نشان داده شده در این جنبشها بهعنوان عامل کلیدی برجسته میشود که اگر در چارچوب یک طرح منظم برای گذار بهکار گرفته شود، میتواند به طرز قابل توجهی روند انتقال به دموکراسی را تسریع بخشد.
اعتراضات گسترده و فضاهای عمومی دیجیتال در حال تحول (مانند بحثهای ایرانیان در داخل و خارج از کشور در اپلیکیشن کلابهاوس) بیانگر کاهش مشروعیت رژیم و ظهور جامعه مدنی قوی است. این افزایش دید و توجه میتواند بر تعاملات بینالمللی تأثیرگذار باشد. خیزشهای اخیر در ایران عناصر مهمی را نشان میدهد که برای گذار موفق به چارچوب دموکراتیک ضروری هستند:
- فرسایش مشروعیت: تداوم اعتراضات موجب تضعیف مشروعیت حکومت شده و نیاز به اصلاحات را تشدید کرده است.
- ظرفیت بسیجگری: انعطافپذیری و توانایی سازمانی جامعه مدنی نشان میدهد جنبش مردمی دموکراتیک امکانپذیر و مؤثر است، به ویژه اگر در چارچوب گذاری ساختارمند ادغام شود.
- توجه بینالمللی: توجه جهانی به ایران، بهخصوص از طریق جنبشهایی نظیر «زن، زندگی، آزادی»، آگاهی جهانی از درخواستهای ایرانیان برای اصلاحات را افزایش داده است. این توجه میتواند راهبردهای تعامل بینالمللی را همسو با آرمانهای مردم ایران برای تغییر شکل دهد.
- ضرورت راهحلهای فراگیر: رسیدگی به نارضایتیها نیازمند برنامهای جامع شامل اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. رویکردی فراگیر تضمین میکند که این گذار با نیازها و آرزوهای متنوع مردم هماهنگ باشد.
این عوامل اهمیت یک برنامه گذار که منعکسکننده خواست عمومی باشد و پایههای پایدار برای حکمرانی دموکراتیک را فراهم کند، برجسته میکنند.
۴.۱آمادگی نخبگان کلیدی
گذارهای دموکراتیک مسالمتآمیز اغلب به مذاکرات میان نخبگان بستگی دارند. پژوهشگران حوزه گذارهای دموکراتیک تأکید دارند که چانهزنی میان نخبگان در مرکز تغییرات مسالمتآمیز رژیمها قرار دارد. روحانیون قدرتمند، رهبران سپاه پاسداران یا فعالان اقتصادی ممکن است اصلاحات مسالمتآمیز را بپذیرند فقط اگر منافع اصلیشان محفوظ بماند. طرح پیشنهادی شامل عفو برای اقدامات غیرخشونتآمیز و حفاظت قانونی از داراییها سعی در ارائه راه حلی دارد تا نخبگان به پذیرش یک گذار مبتنی بر مذاکره به سبک «لهستان» ترغیب شوند.
۴.۲اهداف طرح گذار
طرح پیشنهادی گذار با هدف ایجاد چارچوبی دموکراتیک طراحی شده است که چالشهای پیچیده اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور را برطرف کند. اهداف زیر مبنای گذار جامع و مسالمتآمیز به سمت دموکراسی هستند:
- استقرار دولت دموکراتیک
- تضمین گذار مسالمتآمیز
- ترویج فراگیری و تنوع
- تقویت حاکمیت قانون
- ایجاد شکوفایی اقتصادی
- توسعه روابط محترمانه و سازنده با جهان
۴.۳ تحولات منطقهای و داخلی (۱۴۰۱–۱۴۰۴)
تحولات اخیر ژئوپلیتیک چشمانداز راهبردی ایران را به طور قابل توجهی تغییر داده است
- حمله حماس به اسرائیل و پیامدهای آن: در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، حماس حملهای گسترده علیه اسرائیل آغاز کرد که منجر به واکنش نظامی شدید اسرائیل شد. این واکنش موجب ویرانیهای گسترده در نوار غزه شد و وضعیت انسانی بحرانی منطقه را تشدید کرد. هرچند این درگیری بین اسرائیل و حماس بود، تأثیرات آن بسیار فراتر از این مناقشه رفت و دینامیک ژئوپلیتیک خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داد. این وضعیت توجهها را به سمت ثبات ائتلافهای منطقهای ایران جلب کرد و بازیگران مختلف مواضع خود را در میانه خشونتهای در حال افزایش بازنگری کردند.
- تضعیف نیروهای نیابتی ایران: در پی درگیریهای سال ۲۰۲۳، عملیات نظامی مداوم اسرائیل باعث تضعیف قابلتوجه حماس در غزه و تا حد زیادی حزبالله در لبنان شده است. هر دو گروه همچنان فعال هستند، اما به درجهای که قبلاً دیده نشده بود «خنثی» شدهاند. در نتیجه، نفوذ منطقهای ایران که در ۴۰ سال گذشته از طریق این گروهها تقویت شده بود، با محدودیتهای جدیدی مواجه است.
- نیروهای حوثی در یمن: حوثیها که بهطور سنتی نیروی نیابتی ایران محسوب میشوند، تغییرات مهمی را در موقعیت راهبردی خود تجربه کردهاند. آتشبس تحت نظارت سازمان ملل در آوریل ۲۰۲۲ باعث کاهش درگیریها شده و اجازه واردات سوخت و پروازهای محدود از فرودگاه بینالمللی صنعا را فراهم کرده است. این آتشبس، هرچند شکننده، دوام داشته و از قدرت مستقیم نظامی تهران در منطقه کاسته است. تحلیلگران اشاره کردهاند که با افزایش خودکفایی اقتصادی حوثیها، وابستگی آنها به حمایت ایران کاهش یافته و احتمالاً نفوذ ایران بر این گروه کمتر خواهد شد.
- افزایش انتقادهای داخلی: در ایران، گروههای بحث روزانه در اپلیکیشن کلابهاوس به طور آشکار از حکومت رژیم انتقاد میکنند. بحثهای روزانه در کلابهاوس انتقادات فزایندهای را نسبت به حکومت ۴۶ ساله رژیم در داخل ایران نشان میدهد و این صداهای انتقادی نشاندهنده نارضایتی عمیق و آمادگی برای بیان آشکار نارضایتی هستند. هرچند آزادی بیان در رسانههای دیگر همچنان محدود است، اما این انجمنهای آنلاین به وضوح سطح قابل توجهی از نارضایتی و تمایل عمومی به اظهار نظر را نشان میدهد.
- درخواستها برای مذاکره با ایالات متحده: پس از آغاز ریاستجمهوری دونالد ترامپ در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، بسیاری در ایران خواستار ازسرگیری مذاکرات با واشنگتن شدهاند. این درخواستها نشاندهنده شناخت عملگرایانهای است که تضعیف شبکه نیروهای نیابتی و فشارهای اقتصادی فزاینده ممکن است تهران را به سمت تنشزدایی یا توافقات مذاکرهشده سوق دهد.
به طور کلی، این تحولات هم فرصتها و هم چالشهایی را برای یک گذار دموکراتیک احتمالی ایجاد میکنند. از یک سو، کاهش کارایی نیروهای نیابتی و افزایش انتقادهای داخلی میتواند بخشی از رهبران ایران را به بررسی اصلاحات یا مذاکرات ترغیب کند. از سوی دیگر، ممکن است حکومت با افزایش تدابیر امنیتی به دنبال بازگشت کنترل باشد و در نتیجه، برنامههای گذار را پیچیدهتر کند. بنابراین، هر گونه گذار مسالمتآمیز به دموکراسی باید با در نظر گرفتن این تحولات به سرعت تغییرکننده، انعطافپذیری در زمینه تعامل نخبگان، ثبات اقتصادی و روابط خارجی را تضمین کند.
فصل ۵: دیدگاههای تطبیقی درباره گذار
برای بررسی زمینه گستردهتر دموکراتیزاسیون، این بخش گذار دموکراتیک احتمالی ایران را در مقایسه با کشورهایی که فرآیندهای مشابهی را طی کردهاند، بررسی میکند. با تجزیهوتحلیل گذارهای موفق و ناموفق در سطح جهانی، هدف ما استخراج درسهایی است که میتوانند در چشمانداز اجتماعی-سیاسی منحصربهفرد ایران بهکار گرفته شوند. این تحلیل تطبیقی بر نظریههای گذار توافقی و نقش جامعه مدنی در دموکراتیزاسیون بنا شده است و تلاش دارد استراتژیها و مکانیسمهای کلیدی را از تجربیات تطبیقی استخراج کند که بتوانند نقشه راه گذار ایران را شکل دهند.
۵.۱ اروپای شرقی: گذار توافقی لهستان
گذار لهستان از کمونیسم به دموکراسی در سال ۱۹۸۹ نمونهای شاخص از تغییرات سیاسی مبتنی بر مذاکره است. مذاکرات موسوم به گفتوگوهای میزگردی بین مقامات دولتی و جنبش اپوزیسیون همبستگی، چارچوبی برای برگزاری انتخابات نیمهآزاد ایجاد کرد که در نهایت رژیم اقتدارگرا را از میان برداشت. این گذار بر نقش حیاتی جامعه مدنی، گفتوگوی فراگیر و مذاکرات نخبگان در دستیابی به دموکراتیزاسیون مسالمتآمیز تأکید دارد .
۵.۱.۱ درسهایی برای ایران
- گفتوگوی فراگیر و مذاکره نخبگان: گفتوگوهای میزگردی لهستان نمونهای از اهمیت مذاکرات ساختاریافته میان رهبران اپوزیسیون و مقامات دولتی است. این الگو با نظریه گذار توافقی همخوانی دارد که همکاری نخبگان را بهعنوان مکانیسمی برای دموکراتیزاسیون معرفی میکند . برای ایران، مشارکت ذینفعان کلیدی ازجمله جناحهای اصلاحطلب درون رژیم، رهبران اپوزیسیون و بازیگران جامعه مدنی میتواند مسیر گذار را هموار کند.
- تقویت جامعه مدنی: جنبش همبستگی نشان داد که یک جامعه مدنی قوی، حتی در شرایط سرکوب، میتواند شهروندان را بسیج کرده و مطالبه تغییر را تقویت کند . با اینکه جامعه مدنی ایران تحت چارچوب حکومت دینی محدود شده، جنبشهایی مانند زن، زندگی، آزادی پتانسیل قوی آن را برای تغییر نشان دادهاند. ایجاد ائتلاف میان گروههای مختلف جامعه میتواند تأثیرگذاری مشابهی داشته باشد.
- چالشهای میراث گذشته و انسجام سیاسی: دوره پس از گذار لهستان نشان داد که حفظ انسجام دموکراتیک دشوار است، زیرا تفرقههای سیاسی و اختلافنظرها بر سر میراث جنبش همبستگی، گاهی مانع پیشرفت شد. ایران نیز باید از چالشهای مشابه جلوگیری کند و وحدت را میان گروههای اپوزیسیون حفظ کند.
۵.۱.۲ چالشهای منحصربهفرد ایران
برخلاف لهستان که از یک رژیم کمونیستی گذار کرد، ایران دارای یک نظام تئوکراتیک است که در آن اقتدار دینی با ساختار سیاسی درهمتنیده است. این تفاوت ساختاری، نقش جامعه مدنی و مذاکرات نخبگان را پیچیدهتر میکند، زیرا نهادهای دینی نفوذ گستردهای در سیاست دارند. درسهای لهستان باید به گونهای بومیسازی شوند که نهادهای دینی را نیز در فرآیند گفتوگو در نظر بگیرد، درحالیکه اصل تفکیک دین از دولت را تقویت کند.
۵.۲ آفریقای جنوبی: پایان آپارتاید
گذار آفریقای جنوبی از آپارتاید به دموکراسی درسهای حیاتی برای کشورهایی مانند ایران دارد که با چالشهای پیچیده دموکراتیزاسیون مواجهاند. کمیسیون حقیقت و آشتی نقش محوری در این گذار ایفا کرد و بر آشتی بهجای انتقامجویی تأکید داشت. این مکانیسم توانست جامعهای عمیقاً دوپاره را گرد هم آورد، به بیعدالتیهای تاریخی رسیدگی کند و بستر همگرایی اجتماعی را فراهم سازد. رهبری آیندهنگرانه نیز نقش اساسی داشت، زیرا نلسون ماندلا و اف. دبلیو. دکلرک بر صلح و همبستگی ملی اولویت دادند.
۵.۲.۱ درسهایی برای ایران
- مکانیسمهای آشتی: ایجاد یک فرآیند آشتی ساختاریافته، مشابه کمیسیون حقیقت و آشتی آفریقای جنوبی، میتواند به تسویهحسابهای گذشته، ترمیم زخمها و اتحاد جامعه کمک کند.
- رهبری آیندهنگرانه: نقش رهبرانی مانند نلسون ماندلا و اف. دبلیو. دکلرک نشان داد که تمرکز بر صلح و همبستگی ملی میتواند یک کشور را از شرایط بحرانی عبور دهد.
- اصلاحات حقوقی و نهادی: لغو قوانین آپارتاید و تدوین قانون اساسی جدید نشان میدهد که دموکراتیزاسیون نیازمند پایههای حقوقی و نهادی قوی است.
۵.۲.۲ چالشهای منحصربهفرد ایران
- نقش دین در سیاست: برخلاف آفریقای جنوبی، ایران یک نظام تئوکراتیک دارد که اقتدار دینی را با حاکمیت درهم آمیخته است. ادغام نهادهای دینی در فرآیند آشتی، بدون تضعیف اصول دموکراتیک، چالشی بزرگ خواهد بود.
- فشارهای منطقهای: ایران برخلاف آفریقای جنوبی، در منطقهای بیثبات با نفوذ قدرتهای خارجی قرار دارد که میتواند فرآیند گذار را پیچیدهتر کند.
۵.۳ شیلی: گذار تدریجی از دیکتاتوری پینوشه
گذار شیلی از دیکتاتوری آگوستو پینوشه به دموکراسی در اواخر دهه ۱۹۸۰ نشان میدهد که چگونه اصلاحات تدریجی بهجای تغییرات ناگهانی، میتواند ساختارهای اقتدارگرا را برچیند و درعینحال ثبات سیاسی و اجتماعی را حفظ کند. همهپرسی ۱۹۸۸، که به مردم اجازه داد درباره ادامه حکومت پینوشه تصمیم بگیرند، یک لحظه سرنوشتساز بود که در نهایت به انتخابات دموکراتیک و اصلاحات نهادی منجر شد .
۵.۳.۱ درسهایی برای ایران
- اصلاحات حقوقی تدریجی: تجربه شیلی نشان داد که میتوان با اصلاحات تدریجی، بدون فروپاشی کامل نظام، تغییرات دموکراتیک را اجرا کرد.
- پیمانهای سیاسی و اجماعسازی: ائتلاف کنسرتاسیون در شیلی نمونهای از اهمیت توافقات سیاسی میان گروههای مختلف برای تثبیت گذار بود. در ایران، ایجاد اجماع میان اصلاحطلبان، محافظهکاران میانهرو و اپوزیسیون میتواند فرآیند گذار را تثبیت کند.
۵.۳.۲ چالشهای منحصربهفرد ایران
- نفوذ سپاه پاسداران: برخلاف شیلی، ایران دارای نیرویی مانند سپاه پاسداران است که قدرت نظامی و اقتصادی گستردهای دارد و گذار به دموکراسی را پیچیدهتر میکند.
۵.۴ بهار عربی: پیامدهای متفاوت
بهار عربی سال ۲۰۱۱ بینشهای مهمی را درباره چالشهای دموکراتیزاسیون در خاورمیانه و شمال آفریقا آشکار کرد. این جنبشها اهمیت تابآوری نهادها و خطرات خلأهای حکومتی را برجسته ساختند. در حالی که تونس موفق به گذار نسبتاً باثبات دموکراتیک شد، کشورهایی مانند مصر و سوریه نتایج متفاوتی را به دلیل تفاوت در قدرت نهادها و استراتژیهای حکمرانی تجربه کردند. در تونس، نهادهای مدنی موجود نقشی حیاتی در حمایت از چارچوب دموکراتیک ایفا کردند. این تابآوری نهادی به کشور امکان داد تا انتقال اجتماعی و سیاسی را به شکلی مؤثر مدیریت کند و بر ضرورت نهادهای قوی برای حفظ دموکراسی تأکید کرد. در مقابل، مصر با ساختارهای ضعیف نهادی مواجه بود که باعث ایجاد خلأ حکومتی پس از گذار شد و نهایتاً بازگشت به حکومت نظامی را تسهیل کرد. این امر نیاز مبرم به طرح حکومتی روشن و ساختاریافته برای جلوگیری از آشوب و کشمکشهای قدرت در دوران گذار را برجسته میکند . علاوه بر این، سقوط سوریه به جنگ داخلی نیز پیامدهای ناشی از نبود نهادهای کافی و فقدان برنامه جامع گذار را آشکار ساخت. نبود ساختارهای حکمرانی انطباقپذیر و مقاوم در سوریه موجب تفرقه و درگیری شد و بر اهمیت آمادگی چارچوبهای فراگیر برای پاسخگویی به نیازهای متنوع یک جامعه در حال گذار تأکید نهاد.
۵.۴.۱ درسهایی برای ایران
- قدرت نهادی: موفقیت تونس اهمیت نهادهای قوی و تابآور را برای حفظ دموکراسی نشان میدهد. ایران میتواند با تقویت چارچوب نهادی خود در دوران گذار از این تجربه بهره ببرد و اطمینان حاصل کند که قادر به مدیریت نیازهای سیاسی و اجتماعی مختلف است.
- پرهیز از خلأ قدرت: تجربه مصر خطرات ضعف برنامه حکومتی در دوران گذار را برجسته میکند. برای ایران، وجود چارچوب حکومتی ساختاریافته و فراگیر برای جلوگیری از بیثباتی و کشمکش میان جناحها لازم و ضروری است.
- چارچوب حکومتی متوازن: سقوط سوریه به جنگ داخلی اهمیت ساخت ساختارهای حکومتی منسجم را تأکید میکند. نهادها باید منعطف و فراگیر باشند و به نیازهای گروههای مختلف اجتماعی پاسخ دهند تا از تفرقه و خشونت جلوگیری شود.
۵.۴.۲ چالشهای منحصربهفرد ایران
گرچه درسهای بهار عربی بسیار باارزش است، زمینه های خاص سیاسی-اجتماعی ایران چالشهای منحصر به فردی را مطرح میکند:
- اقتدار دینی و حکمرانی: برخلاف تونس و مصر، نظام سیاسی ایران عمیقاً با نهادهای مذهبی در هم تنیده است. گذار به دموکراسی نیازمند ایجاد تعادل میان احترام به اقتدار دینی و استقرار مدلی از حکمرانی است که اصول دموکراتیک را حفظ کند.
- تنوع قومی و مذهبی: تنوع چشمگیر قومی و مذهبی ایران شامل فارسها، کردها، بلوچها، عربها و سایرین پیچیدگیهای بیشتری ایجاد میکند. تضمین نمایندگی و رسیدگی به شکایات این گروهها برای حفظ انسجام ملی در دوران گذار ضروری است.
- فشارهای ژئوپلیتیک منطقهای: اهمیت استراتژیک ایران و روابط پرتنش با کشورهای همسایه ممکن است موجب دخالت خارجی در دوران گذار دموکراتیک شود و تلاشهای حکمرانی داخلی را پیچیدهتر کند. تجربه سوریه در زمینه دخالت خارجی ضرورت مدیریت دقیق پویاییهای منطقهای را برجسته میکند.
- نفوذ نظامی: برخلاف ارتش نسبتاً غیرسیاسی تونس، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران قدرت قابلتوجه سیاسی و اقتصادی دارد. مدیریت نقش سپاه در دوران گذار نیازمند مذاکره دقیق برای جلوگیری از بیثباتی است.
۵.۵ تجربه عراق
اگرچه تغییر رژیم عراق در سال ۲۰۰۳ عمدتاً ناشی از مداخله خارجی بود و نه یک جنبش داخلی، اما قانون اساسی پسارژیمی آن (مصوب ۲۰۰۵) بینش منطقهای اضافی ارائه میکند. برخلاف گذارهای اروپای شرقی یا آفریقای جنوبی، مورد عراق با فروپاشی سریع ساختارهای دولتی، شورش طولانیمدت و درگیریهای فرقهای همراه بود.
- خطر فروپاشی نهادی: برچیدن سریع ساختارهای دولتی در عراق باعث آشوب شد. گذار در ایران باید از فروپاشی ناگهانی نهادها پرهیز کرده و تداوم حکمرانی را تضمین کند.
- اهمیت ادغام نخبگان: کنار گذاشتن نخبگان سابق موجب بیثباتی شد. تأکید برنامه گذار در ایران بر عفو و ادغام نیروهای امنیتی، اقتصادی و حتی سیاسی این خلأ را پر میکند، اما تجربه عراق شکنندگی چنین فرآیندهایی را برجسته میکند.
- ملاحظات فرقهای: چارچوبهای تقسیم قدرت باید پاسخگوی نیاز گروههای مختلف باشند. هرچند تجربه عراق با گذارهای مذاکرهای نظیر لهستان متفاوت است، اهمیت حفظ تداوم نهادی، حکمرانی فراگیر و پرهیز از تصفیههای ناگهانی را تقویت میکند.
۵.۶ پیامدهای گذار ایران
برای حمایت از گذار ایران به دموکراسی، استراتژیهای زیر بر اساس تجربیات موفق جهانی پیشنهاد میشود:
- مشارکت نیروهای مسلح: تضمین همکاری سپاه و ارتش در فرآیند گذار
- آشتی و عفو مشروط: ایجاد مکانیسمهایی مشابه کمیسیون حقیقت و آشتی
- تقویت جامعه مدنی و مشارکت عمومی
- اصلاحات حقوقی و تدوین قانون اساسی جدید
- مشارکت دیاسپورای ایرانی در بازسازی کشور
- حمایت بینالمللی و دیپلماسی سازنده
فصل ۶: مزایای حمایت از گذار دموکراتیک
حمایت از گذار دموکراتیک در ایران مزایای گستردهای برای قدرتهای منطقهای و جهانی دارد. ثبات، امنیت انرژی و کاهش خطرات اشاعه تسلیحات هستهای که با حکمرانی دموکراتیک همراه است، با منافع استراتژیک هر دو بلوک شرقی و غربی همسو است و زمینه را برای یک محیط جهانی امن و همکارانه فراهم میکند.
۶.۱ مزایای تعامل و حمایت از گذار دموکراتیک
۶.۱.۱ افزایش ثبات و امنیت منطقهای
- کاهش درگیریهای نیابتی: کشورهای دموکراتیک خاورمیانه کمتر به حمایت از گروههای نیابتی بیثباتکننده تمایل دارند، که موجب کاهش تنشهای منطقهای و کاهش هزینههای دفاعی برای کشورهای همسایه و قدرتهای جهانی میشود .
- گسترش دیپلماسی: حکمرانی دموکراتیک به عادیسازی روابط دیپلماتیک کمک کرده و امکان کاهش تنشها و جایگزینی راهکارهای نظامی پرهزینه با مذاکرات سازنده را فراهم میکند.
- تقویت همکاریهای ضدتروریستی: ایران دموکراتیک میتواند به همپیمانان جهانی در مبارزه با افراطگرایی کمک کرده و نفوذ گروههای افراطی را در منطقه کاهش دهد.
۶.۱.۲ تضمین عدم اشاعه تسلیحات هستهای
- پایبندی به معاهدات بینالمللی: ایران دموکراتیک احتمال بیشتری دارد که به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) پایبند باشد، که باعث افزایش شفافیت و اعتماد در سطح بینالمللی میشود.
- افزایش نظارت: روابط دیپلماتیک سازنده با ایران دموکراتیک، امکان نظارت قویتر بر برنامه هستهای را فراهم میکند و استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را تضمین خواهد کرد .
۶.۱.۳ رشد اقتصادی و امنیت انرژی
- ثبات در تأمین انرژی: ایران دموکراتیک میتواند با ایجاد بازارهای باثبات نفت و گاز به کاهش نوسانات جهانی انرژی و تأمین مطمئن منابع انرژی برای کشورهای واردکننده کمک کند.
- افزایش تجارت و سرمایهگذاری: ثبات اقتصادی در دولتهای دموکراتیک، فرصتهای سرمایهگذاری مطمئن را در حوزههای زیرساختی و فناوری ایجاد کرده و به رشد منطقهای و جهانی کمک میکند.
۶.۱.۴ نفوذ دیپلماتیک و اتحادهای راهبردی
- تقویت روابط چندجانبه: دولتهای دموکراتیک در هماهنگی با ناتو و اتحادیه اروپا روابط دیپلماتیک قویتری دارند و به کاهش تنشهای منطقهای کمک میکنند .
- مزایای راهبردی: ایران دموکراتیک میتواند با کاهش هزینههای نظامی و بازگشایی مسیرهای تجاری امن، منافع استراتژیک کشورهای غربی و شرقی را تأمین کند.
۶.۱.۵ پیشرفت حقوق بشر و ارزشهای دموکراتیک
- استانداردهای حکمرانی: ترویج ارزشهای دموکراتیک در ایران تعهد به حقوق بشر و آزادیهای فردی را تقویت میکند و به افزایش اعتبار بینالمللی کشورهای حامی دموکراسی کمک میکند .
- افزایش قدرت نرم: یک گذار موفق دموکراتیک در خاورمیانه میتواند بهعنوان الگوی حکمرانی موفق در سطح جهانی مطرح شود .
۶.۱.۶ منافع متفاوت جهانی و پذیرش داخلی
چین و روسیه امنیت انرژی و نفوذ استراتژیک را بر دموکراسی مقدم میدانند، در حالیکه کشورهای غربی تعامل را مشروط به اصلاحات سیاسی میکنند. در داخل ایران، نارضایتیهای تاریخی (مانند کودتای ۱۹۵۳) باعث بدبینی شده است. اصلاحطلبان ممکن است از کمکهای گزینشی استقبال کنند، اما محافظهکاران حمایت خارجی را تهدیدی برای حاکمیت ملی میبینند. حمایت مؤثر باید بر ابتکارات شفاف و تحت هدایت ایران تأکید داشته باشد.
۶.۱.۷ کاهش فشارهای مهاجرتی
حکمرانی دموکراتیک موجب بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی داخلی میشود و مهاجرت غیرقانونی و بحرانهای پناهجویی را کاهش میدهد .
۶.۱.۸ مهار راهبردی رقابت ناسالم
یک ایران دموکراتیک با اهداف بلوکهای غربی و شرقی در محدودسازی نفوذ قدرتهای متخاصم در منطقه همسو خواهد بود و به ایجاد ائتلافهای متوازن، امنیت مسیرهای تجاری و حفاظت از منابع انرژی کمک میکند.
۶.۱.۹ همکاری در چالشهای جهانی
- امنیت بهداشتی: دموکراسیهای پایدار شرکای قابلاعتمادتری در مقابله با بحرانهای بهداشتی جهانی هستند و به آمادگی قویتر برای همهگیریها و ارتقای اقدامات امنیت سلامت کمک میکنند.
- همکاری اقلیمی و زیستمحیطی: یک حکمرانی دموکراتیک در ایران مشارکت منطقهای در توافقنامههای اقلیمی را تقویت کرده و به تلاشهای جهانی در راستای توسعه پایدار کمک معناداری میکند؛ این امر بهویژه در منطقه حساس زیستمحیطی خاورمیانه اهمیتی حیاتی دارد.
این مزایا نشاندهنده فواید قابل توجه حمایت از حکمرانی دموکراتیک در ایران برای ثبات منطقهای، رشد اقتصادی و تقویت اتحادهای جهانی است. حمایت از این گذار با منافع امنیتی، اقتصادی و دیپلماتیک بلوکهای غربی و شرقی سازگار بوده و محیطی جهانی امنتر و شکوفاتر را ترویج میکند.
۶.۲ خطرات عدم تعامل برای گذار
درحالیکه تعامل با گذار دموکراتیک در ایران فواید بسیاری به دنبال دارد، عدم تعامل یا حمایت منفعلانه نیز خطرات مهمی را به همراه دارد. بدون مشارکت فعال، قدرتهای منطقهای و جهانی با چالشهای زیر مواجه خواهند شد:
- افزایش منازعات نیابتی: در غیاب اصلاحات دموکراتیک، رژیمهای اقتدارگرا ممکن است حمایت خود از گروههای نیابتی را ادامه یا افزایش دهند که منجر به تشدید بیثباتی منطقهای و تهدیدات امنیتی برای کشورهای همسایه میشود. این وضعیت ممکن است تنشها در روابط بینالمللی را بیشتر کرده و باعث افزایش هزینههای دفاعی شود. حمایت ایران از حزبالله و حماس، مشابه منازعات شبهنظامیان در عراق پس از ۲۰۰۳، نمونهای از این وضعیت است. شکستهای اخیر گروههای نیابتی ایران (مانند حماس و حزبالله) نشان میدهد که تداوم اقتدارگرایی در صورت عدم تعامل سازنده، میتواند ایران را به سمت تاکتیکهای نامنظم سوق دهد.
- افزایش خطر اشاعه هستهای: عدم تعامل منجر به عدم نظارت کافی بر تعهدات هستهای میشود و ایران اقتدارگرا ممکن است از نظارت بینالمللی بگریزد. این امر میتواند به تشدید تهدیدات هستهای و افزایش نگرانیهای امنیتی جهانی منجر شود. حکومت اقتدارگرای طولانیمدت میتواند موجب افزایش محرمانگی و کاهش شفافیت شده و فعالیتهای هستهای پنهانی را تقویت کند. وضعیت کره شمالی نمونهای است که چگونه یک ایران منزوی میتواند از نظارت بگریزد و تلاشهای جهانی برای عدم اشاعه را تضعیف کند.
- بیثباتی اقتصادی و نوسان بازار انرژی: حکمرانی اقتدارگرا فاقد ثبات لازم برای رشد اقتصادی بلندمدت است. تداوم چنین سیستمی میتواند منجر به نوسانات بازار شود و دسترسی امن به منابع انرژی را برای قدرتهای جهانی محدود کرده و زنجیره تأمین را مختل کند. فروپاشی اقتصادی ونزوئلا نمونهای از این خطر است. باتوجه به نقش ایران در تأمین انرژی جهانی، بیثباتی میتواند باعث افزایش قیمتها شود.
- تضعیف نفوذ دیپلماتیک: عدم تعامل نفوذ دیپلماتیک را کاهش میدهد، زیرا رژیمهای غیردموکراتیک ممکن است به سمت همسویی با قدرتهای رقیب بروند و باعث تضعیف ائتلافهای استراتژیک شوند. این موضوع میتواند همکاریهای بینالمللی را تضعیف کرده و ایران را به سمت انزوای جهانی بیشتری سوق دهد. انزوای میانمار پس از نقض حقوق بشر مثال واضحی است.
- حقوق بشر و فشار مهاجرتی: عدم حمایت از حکمرانی دموکراتیک موجب ادامه نقض حقوق بشر و افزایش جریان پناهجویان میشود. این امر فشار مضاعفی بر سیستمهای مهاجرتی اروپا و مناطق دیگر وارد میکند و باعث چالشهای اجتماعی و اقتصادی پیچیدهای میشود. بحران سوریه نمونهای است از اینکه چگونه حاکمیت اقتدارگرا میتواند به جابهجاییهای گسترده جمعیتی منجر شود.
- تقویت نفوذ رقبای منطقهای: رژیمهای اقتدارگرا اغلب به قدرتهای رقیب متکی میشوند و نفوذ این کشورها را افزایش میدهند که منجر به بیثباتی منطقهای و اختلال در امنیت انرژی، مسیرهای تجاری و استقرار نظامی میشود. شکست اخیر گروههای نیابتی ایران (حماس، حزبالله و تضعیف حوثیها) نشان میدهد که استراتژی منطقهای تهران ممکن است در حال تغییر باشد. در صورت عدم تعامل، ایران ممکن است وابستگی بیشتری به روسیه یا چین برای حمایت سیاسی و اقتصادی پیدا کند که میتواند توازن استراتژیک منطقهای را تغییر دهد.
بنابراین، عدم حمایت فعال از گذار دموکراتیک در ایران ممکن است باعث تشدید بیثباتی و تضعیف نفوذ دیپلماتیک، امنیت راهبردی و ثبات اقتصادی در خاورمیانه شود. این پیامدها بر ضرورت راهبردی تعامل برای ایجاد محیطی امن و شکوفا تأکید دارند.
فصل ۷: قانون اساسی دموکراتیک ایران
قانون اساسی پیشنهادی جدید برای ایران به عنوان سنگ بنای یک گذار دموکراتیک صلحآمیز و پایدار عمل میکند. این قانون اساسی به عنوان پیشنویسی طراحی شده است تا ساختار کنونی قانون اساسی را با مدلی از حکمرانی جایگزین کند که اولویت آن حقوق بشر، فراگیری و حاکمیت قانون باشد. این سند تلاش میکند تا منعکسکننده آرزوهای مردم ایران برای داشتن نظامی باشد که به آزادیهای فردی احترام بگذارد، تنوع و عدالت اجتماعی را ترویج کند و پاسخگویی دولت را تضمین نماید. متن کامل این قانون اساسی، شامل ۱۳ فصل، در ضمیمه یک موجود می باشد.
۷.۱ اصول کلیدی قانون اساسی جدید
- حفاظت از حقوق بشر: تعهد قاطعانه به حمایت از حقوق بشر، شامل آزادی بیان، آزادی تجمع، برابری جنسیتی و محافظت در برابر تبعیض، در مرکز قانون اساسی جدید قرار دارد. این حمایتها الگوی حکمرانی ایران را با استانداردهای بینالمللی حقوق بشر هماهنگ میسازد و زمینهای برای آزادیها و کرامت فردی فراهم میکند.
- تفکیک قوا: برای جلوگیری از تمرکز قدرت، قانون اساسی جدید اصل تفکیک روشن قوا میان قوای اجرایی، مقننه و قضاییه را تضمین میکند. هر قوه مسئولیت نظارتی مستقل دارد و سازوکارهای کنترل و تعادل برای ارتقای پاسخگویی، شفافیت و بیطرفی در حکومت اجرا میشوند.
- شمولگرایی و تنوع : قانون اساسی با توجه به جامعه متنوع ایران، نمایندگی متناسب تمام جوامع از جمله اقلیتها را تضمین میکند. این اصل با هدف ایجاد دولتی است که بازتابدهنده ترکیب اجتماعی ایران بوده و به نیازهای تمام شهروندان توجه کند.
- حاکمیت قانون و استقلال قضایی: قانون اساسی چارچوب حقوقی مستحکمی را برای تضمین حاکمیت قانون و استقلال قوه قضاییه برقرار میسازد. این اصل بر روند حقوقی بیطرفانه، محاکمه عادلانه و حفاظت در برابر دخالتهای سیاسی در مسائل قضایی تأکید دارد و عدالت و رفتار برابر را برای همه شهروندان تضمین میکند.
- کنترل غیرنظامی بر نیروهای مسلح: قانون اساسی نقش نظامیان در حکومت را محدود کرده و نظارت غیرنظامیان بر نیروهای مسلح را اجباری میکند. این اصل برای گذار به یک دولت دموکراتیک ضروری است و تضمین میکند که نیروهای مسلح بر دفاع ملی متمرکز باشند و نه تأثیرگذاری سیاسی.
- ادغام نیروهای نظامی: قانون اساسی تنها یک نیروی نظامی برای ایران (ارتش ایران – ارتش) را مشخص میکند و ادغام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه) در ارتش را اجباری میسازد. این ادغام پس از نخستین انتخابات رسمی و توسط مقامات منتخب جدید انجام خواهد شد. کلیه درجات و حقوق فعلی اعضای سپاه در سازمان جدید حفظ خواهد شد. این ادغام ساختار نظامی را بهبود میبخشد و وضعیت پرسنل نظامی را حفظ میکند.
- حمایت از کسبوکارها و منافع اقتصادی: قانون اساسی حفاظت از جان، اموال و منافع اقتصادی تمام ایرانیان را تضمین میکند. در طول و پس از گذار، دولت ملزم به رعایت قانون اساسی و حفاظت از جان، اموال و منافع اقتصادی همه فعالان اقتصادی ایرانی است. این اصل با ایجاد اطمینان حقوقی و ثبات برای کسبوکارها، اعتماد اقتصادی را تقویت کرده و مانع از مخالفت جامعه تجاری با روند دموکراتیک میشود.
- حقوق اقتصادی و اقدامات ضدفساد: حقوق اقتصادی شامل حفاظت از حقوق مالکیت، تشویق اصلاحات بازار و اقدامات ضدفساد در قانون اساسی تقویت میشود. با برقراری شفافیت و پاسخگویی، قانون اساسی مانع رانتخواری شده و ثبات و رشد اقتصادی را تشویق میکند.
- منع انتقامجویی فردی یا گروهی: قانون اساسی به صراحت هرگونه انتقامجویی فردی یا گروهی را ممنوع میکند. همه شکایات باید از طریق روندهای قضایی قانونی و بیطرفانه حل شوند تا عدالت به صورت عادلانه و بدون انتقامجویی اجرا گردد.
- عفو برای مشارکتکنندگان در گذار دموکراتیک: قانون اساسی برای افرادی که در گذار صلحآمیز از حکومت کنونی به دموکراسی سکولار مشارکت فعال دارند، عفو فراهم میکند. این عفو شامل جرائم سیاسی مرتبط با گذار بوده و جرائم سنگین مانند نقض جدی حقوق بشر را شامل نمیشود. هدف این اصل تشویق همکاری و کاهش مقاومت در روند گذار است.
- استمرار خدمات عمومی: قانون اساسی تداوم نظامهای قانونی و خدمات عمومی را طی و پس از گذار تضمین میکند. قوانین و نهادهای موجود همچنان معتبر خواهند بود مگر اینکه طبق روندهای قانون اساسی جدید تغییر کنند. کارمندان دولت، نیروهای امنیتی، پلیس و کارکنان قضایی سمتهای خود را حفظ خواهند کرد تا از بیثباتی جلوگیری شود.
- جایگاه دین و آزادی مذهبی: قانون اساسی اقتدار سیاسی را از نهادهای مذهبی جدا کرده و کثرتگرایی و رفتار برابر را تضمین میکند. اسلام یا هرگونه بیان مذهبی از عرصه عمومی حذف نمیشود، بلکه هدف این است که هیچ تفسیری از دین قدرت سیاسی را انحصاری نکند.
- پیامدهای حفظ این اصول: هر اصل پیامدهای ساختاری مهمی دارد. مثلاً تضمین حقوق بشر ممکن است مستلزم همسوسازی قوانین داخلی با معاهدات بینالمللی مانند میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) باشد. به همین ترتیب، ادغام نیروهای نظامی تحت نظارت غیرنظامی مستلزم نهادهای نظارتی قوی برای اطمینان از پاسخگویی است.
۷.۲ نقش قانون اساسی در فرآیند گذار
قانون اساسی جدید، عمدتاً یک سند حقوقی است که شامل مواد مفصلی برای ایجاد چارچوبی جهت اداره آینده ایران است. این قانون به عنوان راهنمای بنیادین برای گذار دموکراتیک کشور عمل میکند. این سند با پرداختن به شکایات و آرمانهای مردم ایران، پایههای ساختاری و اخلاقی لازم برای آیندهای باثبات و شکوفا را فراهم میآورد. قانون اساسی از طریق نمایندگی فراگیر و تضمینهای محکم حقوقی، اتحاد و اعتماد میان جوامع مختلف را تقویت میکند.
تفکیک قوا و ادغام نیروهای نظامی تحت نظارت غیرنظامی، اجزای کلیدی برای برچیدن ساختارهای اقتدارگرایانه هستند. با الزام به داشتن تنها یک نیروی نظامی واحد—ارتش ایران (ارتش)—و ادغام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه) در آن، قانون اساسی اطمینان حاصل میکند که نیروهای مسلح متحد بوده و صرفاً بر دفاع ملی تمرکز کنند. حمایتهای اقتصادی و اقدامات ضد فساد، زمینه را برای ثبات و رشد بلندمدت فراهم میکنند و موجب ترویج شفافیت و پاسخگویی در حاکمیت میشوند. درحالیکه قانون اساسی اصول راهنما را ارائه میدهد، این کتاب بر اساس همان اصول، نقشهراه دقیقی برای هدایت هر مرحله از برنامه انتقال ارائه میدهد. مردم از طریق کمپینهای آموزشی و برگزاری همهپرسیها، مستقیماً در این فرایند مشارکت خواهند داشت تا اطمینان حاصل شود که هم قانون اساسی و هم روند گذار، نمایانگر تعهد مشترک به اصول دموکراتیک و حاکمیت قانون باشند.
۷.۳ مکانیسم تأمین مالی گذار (TFSS)
نوآوری قابل توجه در پیشنویس قانون اساسی جدید در بخش دوم از فصل دوازدهم مشاهده میشود که یک «نظام جامع حمایت مالی از دوران گذار» را ایجاد کرده است. این سازوکار با هدف تثبیت اقتصاد در طول دوره گذار دموکراتیک طراحی شده و از طریق جمعآوری کمکهای داوطلبانه از شهروندان ایرانی و ایرانیان خارج از کشور در یک صندوق ویژه فعالیت میکند. در چارچوب TFSS، افراد واجد شرایط میتوانند به شکل وام، حمایت مالی ارائه دهند که دولت جدید بازپرداخت آن را با انتشار اوراق بهادار دولتیِ متصل به درآمدهای آتی تضمین میکند. شفافیت در این نظام از طریق نظارت دقیق یک کمیته مستقل تضمین میشود؛ این کمیته گزارشهای فصلی عمومی منتشر کرده و تدابیر محکمی را برای مقابله با فساد و جلوگیری از نفوذ غیرقانونی یا سوءاستفاده از منابع مالی در نظر گرفته است. با پیوند دادن مستقیم ثبات اقتصادی به فرایند گذار دموکراتیک، TFSS نه تنها نوسانات مالی کوتاهمدت را مهار میکند، بلکه اعتماد داخلی به برنامه اصلاحات را نیز تقویت کرده و مانع از ایجاد نفوذ سیاسی نامناسب توسط هر اهداکنندهای میشود.
عناصر کلیدی نظام جامع حمایت مالی دوران گذار (TFSS) عبارتاند از:
- کمکهای داوطلبانه: تنها افرادی که اصالت ایرانی دارند میتوانند مشارکت کنند و منابع مالی از جهت مشروعیت بررسی خواهند شد.
- ساختار بازپرداخت: دولت موظف است کمکهای مالی دریافتی را در یک بازه زمانی معین و با ابزارهای شفاف و دارای پشتوانه دولتی بازپرداخت کند.
- نظارت و شفافیت: حسابرسیهای منظم و انتشار گزارشهای عمومی موجب پاسخگویی دولت بوده و اقدامات سختگیرانهای برای پیشگیری از نفوذ خارجی در نظر گرفته شده است.
- ثبات اقتصادی: منابع جمعآوری شده به بخشهای کلیدی مانند مدیریت گذار دموکراتیک، زیرساختها، خدمات عمومی و اصلاحات حقوقی اختصاص مییابد تا ثبات اقتصادی را در کوتاهمدت و بلندمدت تضمین کند.
فصل ۸: روششناسی گذار و برنامه انتقالی
برنامه پیشنهادی برای گذار دموکراتیک در ایران در پنج مرحله کلیدی تنظیم شده است، که هر مرحله شامل اقدامات راهبردی برای تضمین یک تغییر مسالمتآمیز، فراگیر و پایدار به سوی حکمرانی دموکراتیک است. این برنامه، با در نظر گرفتن چشمانداز اجتماعی-سیاسی منحصربهفرد ایران، بر مشارکت ذینفعان، اصلاحات قانونی و پاسخگویی تأکید دارد.
- گفتوگوی فراگیر: طرح بر تعامل گسترده از طریق کنفرانسهای ملی و نشستهای عمومی تأکید دارد که از گروههای سیاسی، جامعه مدنی و اقلیتها دعوت به مشارکت میکند. هدف از این گفتگوها ایجاد اجماع، ترویج آشتی و تقویت اعتماد بین گروههای مختلف است تا پایه محکمی برای تلاشهای مشترک در گذار فراهم شود.
- اصلاحات حقوقی و قانونی: ایجاد یک مبنای حقوقی دموکراتیک ضروری است. این طرح شامل اصلاح یا لغو قوانین محدودکننده، اصلاح قوه قضاییه برای تضمین بیطرفی و بازسازی ساختار حکومت برای نهادینه کردن حقوق بشر و تفکیک قوا در چارچوب قانون اساسی است.
- مشارکت عمومی: برای تضمین مشارکت شهروندان، این طرح کمپینهای آموزشی و همهپرسیهایی را در نظر گرفته است که شهروندان ایرانی را قادر میسازد در شکلگیری نظام سیاسی جدید نقش فعال داشته باشند. این اقدامات آموزشی آگاهی شهروندان از اصول دموکراتیک را افزایش داده و همهپرسیها به آنها امکان تأیید یا رد تغییرات قانون اساسی را میدهند.
- مشارکت نخبگان اقتصادی و نیروهای مسلح: این طرح با توجه به نفوذ گسترده نخبگان اقتصادی و سپاه پاسداران، به دنبال تعامل سازنده با این گروهها است. با پرداختن به منافع اقتصادی و نگرانیهای امنیتی آنها، هدف کاهش مقاومت احتمالی و جلب همکاری یا بیطرفی آنهاست.
- مشارکت بینالمللی: کسب حمایت دیپلماتیک و تعامل راهبردی با جامعه بینالمللی بخشی اساسی از این طرح است که به دنبال کسب حمایت دیپلماتیک، اقتصادی (به شکل رفع تحریم ها) و فنی است تا همسو با هنجارهای بینالمللی پیش برود.
- نظارت و ارزیابی : شفافیت و پاسخگویی از طریق نهادهای نظارتی تضمین میشود که پیشرفت و اجرای هر مرحله را بررسی کرده و به مردم گزارشهای منظم ارائه میدهند.
۸.۱ مرحله اول: تأسیس شورای گذار ملی (NTC) و سیستم تأمین مالی گذار (TFSS)
هدف: پایهگذاری یک گذار مسالمتآمیز و باثبات اقتصادی
- تأسیس شورای گذار ملی (NTC)
شمول و گردآوری ذینفعان: تشکیل شورایی شامل ۲۵ تا ۷۵ عضو که نماینده جناحهای سیاسی، سازمانهای مدنی، نخبگان اقتصادی، اقلیتها، رهبران مذهبی، نیروهای مسلح و جوامع ایرانی خارج از کشور باشد.
- تعریف نقشها و مسئولیتها: تعیین شفاف مسئولیتهای هر ذینفع در NTC برای تضمین شفافیت و پاسخگویی.
- ایجاد سازوکار نظارتی مستقل: تشکیل یک هیئت مشورتی از حقوقدانان، تحلیلگران سیاسی و مقامات سابق برای هدایت و نظارت.
- تعهد به اصول دموکراتیک: الزام اعضا به پذیرش و سوگند رسمی به قانون اساسی جدید و اهداف دموکراتیک. تمامی اعضا موظفند سوگند وفاداری به قانون اساسی جدید و اصولآن، شامل حقوق بشر و حاکمیت قانون، یاد کنند.
- تأسیس سیستم تأمین مالی گذار (TFSS)
هدف: ایجاد یک سیستم شفاف و ساختاریافته برای تأمین مالی گذار از طریق کمکهای داوطلبانه ایرانیان داخل و خارج از کشور.
- چارچوب تأمین مالی: فقط افراد با اصالت ایرانی یا سازمانهایی با حداقل ۵۱٪ مالکیت ایرانی مجاز به کمک هستند؛ کمکها به شکل وامهایی هستند که دولت آینده بازپرداخت آنها را تضمین میکند.
- نظارت و شفافیت: ایجاد یک کمیته مستقل برای نظارت بر استفاده از منابع مالی با انتشار گزارشهای فصلی.
- . تأثیر اقتصادی: هدف، کاهش نوسانات اقتصادی کوتاهمدت و تقویت اعتماد داخلی و بینالمللی است
- تدوین یک پلتفرم مشترک
- تدوین منشور مشترک چشمانداز: تهیه اهداف، چارچوب زمانی و فرایند حل اختلافات.
- تعیین اهداف کلیدی: تعیین اهداف فوری مانند آغاز گفتگو با دولت و افزایش حمایت بینالمللی.
- تشکیل کمیتههای تخصصی: برای تمرکز بر موضوعات حیاتی، کمیتههایی با مسئولیت مشخص تشکیل خواهد شد.
- تأمین منابع مالی: توسعه یک استراتژی شفاف برای جذب کمکهای داخلی و بینالمللی.
- بهرهگیری از تخصص ایرانیان خارج از کشور: تشکیل یک هیئت مشورتی برای استفاده از تخصص و شبکههای فردی و گروهی ایرانیان مهاجر
- هماهنگی، تعامل عمومی و ارتباطات
- آغاز کمپینهای اطلاعرسانی عمومی: آموزش شهروندان درباره قانون اساسی جدید و اهداف شورا.
- ایجاد شفافیت: اطلاعرسانی منظم و شفاف از پیشرفتها و چالشها.
- تیم واکنش سریع و بحران: ایجاد واحدی برای واکنش سریع به تهدیدات و اختلافات داخلی یا تبلیغاتی احتمالی.
۸.۲ مرحله دوم: مذاکرات و کسب اعتماد
هدف: مذاکره با حکومت و ذینفعان بینالمللی برای پذیرش گذار مسالمتآمیز
- گفتوگوهای داخلی:
- ایجاد کانالهای محرمانه و آغاز گفتگو: مقامات حکومتی، رهبران نظامی و دفتر رهبری
- ارائه پیشنهادهای گذار: ارائه دستور کار مذاکراتی همسو با قانون اساسی جدید، با تأکید بر تضمینهای امنیتی، انتقال تدریجی قدرت و اعطای عفو برای مقاماتی که مرتکب خشونت نشوند.
- جلب حمایت نیروهای مسلح: جلب همکاری یا بیطرفی سپاه پاسداران، ارتش و سایر نیروهای مسلح با ارائه مشوقهای ثباتبخش و تضمین عدم دخالت در امور حکمرانی غیرنظامی. به این نیروهای امنیتی اطمینان داده شود که امنیت فردی، خانوادگی و داراییهای مالی آنها در طول فرایند انتقال و پس از آن حفظ خواهد شد. هدف از این تضمین کاهش مقاومت گروههای نظامی تأثیرگذار و تسهیل انتقال قدرت به شیوهای روانتر و باثباتتر به سمت حکمرانی دموکراتیک است. برای تقویت اعتماد، این حمایتها میتواند بعداً به صورت قانونی نیز تثبیت شود و شامل همه ذینفعان دخیل در فرآیند انتقال باشد با ارائه تضمینهای مالی و امنیتی.
- چارچوب حقیقتیابی و آشتی ملی: ایجاد یک سازوکار عدالت انتقالی برای رسیدگی به تخلفات گذشته و پیشگیری از چرخههای انتقامجویی
- برنامههای بازپروری اجتماعی و روانی: فراهم کردن حمایتهای سلامت روان برای زندانیان سیاسی، قربانیان و خانوادههای آنها
- مذاکرات خارجی:
- کسب حمایت دیپلماتیک: مذاکره با متحدان بینالمللی، نمایندگان سازمان ملل متحد و سایر قدرتهای جهانی برای حمایت علنی از فرایند انتقال قدرت و معرفی آن به عنوان راهکاری برای دستیابی به ثبات منطقهای و مشروعیتبخشی به گذار
- بسیج دیاسپورای ایرانی برای حمایت دیپلماتیک و سرمایهگذاری: تشویق ایرانیان خارج از کشور به لابیگری برای کسب حمایت بینالمللی، کاهش تحریمها و سرمایهگذاری در ایران از طریق تضمینهای قانونی و شفاف.
- بهرهگیری از مشوقهای اقتصادی: درخواست کمکهای اقتصادی هدفمند، کاهش تحریمها و حمایت فنی برای کمک به ایجاد ثبات در ایران در طول دوره انتقالی.
- تضمین ثبات: تأکید بر تعهد «شورای گذار ملی » به حفظ نظم و تداوم امور در طول دوره گذار و پاسخ به نگرانیها درباره بیثباتی احتمالی. تمام تعهدات نسبت به قدرتهای خارجی باید کاملاً شفاف و برای عموم قابل دسترسی باشند تا اطمینان حاصل شود که تعاملات خارجی با منافع ملی ایران همسو بوده و اعتماد شهروندان ایرانی را جلب میکند.
- اطلاعرسانی عمومی توافقات کلیدی:
- ارتقای شفافیت: ارائه گزارشهای منظم به مردم درباره نتایج مذاکرات، جهت تقویت اعتماد عمومی و حفظ پویایی و استمرار فرایند.
- تأکید بر تطابق با قانون اساسی: اطمینانبخشی به شهروندان مبنی بر اینکه کلیه شرایط مذاکرات دقیقاً منطبق بر ارزشهای مندرج در قانون اساسی جدید خواهد بود، با هدف تقویت مشروعیت و جلب حمایت عمومی.
۸.۳ مرحله سوم: پذیرش قدرت و جلوگیری از خلأ قدرت
هدف: تشکیل دولت موقت تحت نظارت NTC برای حفظ ثبات کشور و پر کردن خلا قدرت
- تشکیل دولت موقت:
- انتصاب رهبران موقت: تعیین رئیسجمهور موقت، معاون رئیسجمهور و وزیران، با رعایت اصل نمایندگی متناسب گروههای مختلف، شایستگی و شفافیت.
- تعیین پروتکلهای حکمرانی: ایجاد یک ساختار حکمرانی منطبق با چارچوب قانون اساسی جدید، مبتنی بر اصول دموکراتیک و مکانیزمهای نظارتی برای اطمینان از پاسخگویی و رعایت اصل تفکیک قوا
- کمیته موقت اصلاحات قضایی: تشکیل یک نهاد حقوقی برای بازنگری قوانین سرکوبگرانه و آغاز اصلاحات قضایی به منظور تضمین حاکمیت قانون.
- کمپین عمومی برای بدست گرفتن قدرت:
- مشارکت دادن شهروندان: اجرای یک کمپین سراسری برای آگاهسازی شهروندان در مورد اهداف انتقال قدرت، با تأکید بر ثبات، ارزشهای دموکراتیک و پایبندی به قانون اساسی جدید. هدف این کمپین، جلب حمایت عمومی و تثبیت جایگاه دولت موقت بهعنوان مرجع مشروع و قانونی اداره کشور است.
- جلب حمایت مقامات محلی و منطقهای: تعامل با مسئولان محلی و منطقهای برای حمایت از انتقال قدرت و تضمین تداوم ارائه خدمات اساسی و حفظ نظم در سراسر کشور. نهایی کردن توافقها با سپاه پاسداران، ارتش، نیروی انتظامی و سایر نیروهای امنیتی، جهت اطمینان از تعهد آنها به حفظ امنیت عمومی بدون دخالت سیاسی. ارتباط شفاف، باعث هماهنگی با اهداف دولت جدید خواهد شد.
- کارگروه مبارزه با فساد: تشکیل یک کارگروه مبارزه با فساد برای نظارت بر تخلفات مالی و پیشگیری از سوءاستفاده از داراییها و منابع عمومی.
- طرح اضطراری تثبیت اقتصادی: اجرای اقدامات فوری حمایتی (حفظ دستمزدها، یارانهها، طرحهای محرک اقتصادی) برای جلوگیری از فروپاشی مالی
- بدست گیری قدرت:
- تأمین امنیت نهادهای کلیدی دولت: پس از تثبیت حمایت و همکاریها، دولت موقت رسماً کنترل بر نهادهای اصلی حکومت، وزارتخانهها و ساختارهای اداری ایران را به دست گرفته و خلأ قدرت را بهطور مؤثر پر میکند و حکمرانی مشروع و شناختهشدهای را برقرار میسازد.
- اعلام عمومی کسب اختیارات حاکمیتی: اعلام رسمی تصدی اختیارات حکومتی توسط دولت موقت، با ذکر جزئیات نقشها و مسئولیتها، و تأکید دوباره بر پایبندی به اصول دموکراتیک و ارزشهای قانون اساسی جدید.
- حفظ ثبات عمومی:
- هماهنگی با نیروهای مسلح: همکاری با سپاه پاسداران، ارتش و سایر نیروهای امنیتی جهت حفظ نظم و امنیت عمومی در دوران انتقال قدرت.
- تقویت اختیارات مقامات محلی: تعامل و همکاری با رهبران منطقهای و محلی برای حفظ خدمات عمومی و تقویت اعتماد جامعه.
- حمایت از کسبوکارهای خصوصی: تضمین ثبات مقررات و حمایت از حقوق مالکیت به منظور حفظ فعالیتهای اقتصادی و جلوگیری از خروج سرمایه.
- ایجاد دفتر ارتباطات بین المللی:
- کانالهای دیپلماتیک: تأسیس دفتر ویژه برای تعامل با دولتهای خارجی، دریافت کمکهای مالی و هماهنگی حمایتهای فنی مطابق با منافع ملی ایران.
- نظارت بر توافقات بینالمللی: حصول اطمینان از اینکه تمام تعاملات بینالمللی منطبق بر اصول قانون اساسی و با تأکید بر احترام به حقوق بشر و حاکمیت ملی صورت پذیرد.
- شفافیت عمومی در کمکهای خارجی: کلیه کمکهای مالی یا سایر انواع کمکهای دریافتی از دولتهای خارجی باید به صورت کامل و شفاف به اطلاع عموم رسانده شود تا پاسخگویی و شفافیت تضمین گردد.
- تعامل با ایرانیان خارج از کشور: ایجاد برنامههایی جهت استفاده از تخصص، شبکه ارتباطی و منابع ایرانیان مهاجر برای تشویق سرمایهگذاری و جلب اعتماد بینالمللی.
۸.۴ مرحله چهارم: برگزاری همهپرسی قانون اساسی و انتخابات دموکراتیک
- هدف: تصویب قانون اساسی جدید از طریق همهپرسی و برگزاری انتخابات آزاد
- همهپرسی قانون اساسی:
- کمپینهای آموزش عمومی: آغاز طرحهای سراسری برای آگاهسازی شهروندان در مورد قانون اساسی جدید، ارزشهای اساسی آن و پیامدهای آن برای حکمرانی دموکراتیک. استفاده از پلتفرمهای مختلف رسانهای برای دسترسی به مخاطبان گسترده و اطمینان از درک جامع شهروندان .
- طرح موازی دسترسی به قانون اساسی: برگزاری انجمنها، جلسات عمومی و نشستهای تعاملی برای شنیدن دغدغههای مردم و روشنفکران، پاسخگویی به پرسشها و جمعآوری بازخورد عمومی. این تعامل تضمین میکند صدای شهروندان شنیده شود و نگرانیهای آنان مورد توجه قرار گیرد.
- بازنگریهای جزئی توسط هیئت متخصصان: بر اساس بازخورد عمومی، یک هیئت منتخب از حقوقدانان قانون اساسی، بازبینیهای جزئی را برای افزایش شفافیت و اطمینان از هماهنگی اصطلاحات انجام خواهد داد. این بازنگریها بیشتر شامل اصلاحات جزئی در واژگان و شفافیت عبارات بوده و نباید تغییرات اساسی در متن ایجاد کند یا اصول کلیدی قانون اساسی را تغییر دهد یا بی اثر کند. هدف این هیئت حفظ مقصود اصلی قانون اساسی با زبانی روشنتر و دقیقتر است .
- رأیگیری امن و شفاف: استقرار سیستمهای رأیگیری امن و شفاف تحت نظارت نهادهای مستقل و ناظران بینالمللی جهت تضمین اعتبار و سلامت فرآیند همهپرسی.
- مشارکت گسترده عمومی: تشویق به مشارکت وسیع شهروندان جهت حداکثرسازی مشروعیت و نشان دادن حمایت مردمی از قانون اساسی جدید، شامل برنامههای اطلاعرسانی، ثبتنام رأیدهندگان و تسهیل دسترسی همگانی به رأیگیری .
- برگزاری همهپرسی و اعلام نتیجه: در صورت پذیرش قانون اساسی با اکثریت مطلق، برگزاری انتخابات مقام ها آغاز شود؛ در غیر این صورت، تشکیل شورای عالی قانون اساسی متشکل از 300 عضو منتخب برای بازنگری و ارائه مجدد آن
- آماره سازی برای انتخابات آزاد و عادلانه:
- نظارت بر انتخابات: تشکیل کمیسیونی برای نظارت بر سلامت انتخابات، جلوگیری از تقلب و تضمین دسترسی برابر تمام نامزدها بر اساس اصول قانون اساسی جدید.
- ناظران بینالمللی: همکاری با ناظران بینالمللی برای افزایش شفافیت و اعتماد عمومی به فرآیند انتخابات.
- فراگیری و مشارکت: فراهم آوردن زمینه مشارکت گسترده گروههای اقلیت و زنان در روند انتخابات مطابق با اصول قانون اساسی جدید.
- تعهد اخلاقی: الزام نامزدها به امضای منشور اخلاقی مبنی بر مخالفت با فساد، خرید رأی و رفتارهای غیردموکراتیک.
- برگزاری اولین انتخابات:
- اطلاعرسانی فرآیند انتخابات: ارائه اطلاعات واضح و جامع به عموم درباره فرآیند انتخابات، شامل زمانبندی انتخابات، شرایط نامزدها، نحوه ثبتنام رأیدهندگان و مکانهای رأیگیری. استفاده از کانالهای مختلف ارتباطی از جمله تلویزیون، رادیو، روزنامهها، رسانههای اجتماعی و جلسات محلی برای افزایش آگاهی عمومی .
- تعامل با رأیدهندگان: برگزاری انجمنها، مناظرهها و جلسات عمومی برای آشنایی شهروندان با نامزدها و بررسی موضوعات کلیدی، با هدف افزایش شفافیت و کمک به تصمیمگیری آگاهانه رأیدهندگان.
- تشویق به مشارکت مدنی: تأکید بر اهمیت رأی دادن در این گذار تاریخی از طریق برنامههای آموزش مدنی. ارائه منابع و کارگاههایی برای آشنایی شهروندان با حقوق رأیدهی، اهمیت مشارکت آنها و تأثیر رأیشان بر آینده کشور. تلاش ویژه برای دسترسی به گروههای حاشیهای و تضمین مشارکت فراگیر .
- برگزاری و اعلام نتایج: برگزاری انتخابات در زمان مقرر و اعلام شفاف نتایج با ارائه جزئیات کامل
- برنامه ریزی برای مراسم تحلیف و انتقال قدرت:
- هماهنگی برای انتقال قدرت: همکاری با مسئولان منتخب جدید برای انتقال آرام قدرت.
- نهاییسازی پروتکلها: تهیه پروتکلهای روشن برای انتقال مسئولیتها، داراییها و سوابق.
۸.۵ مرحله پنجم: تحویل قدرت و استعفای دولت موقت
- برگزاری مراسم رسمی انتقال قدرت:
- انتقال مسالمتآمیز قدرت و تقویت مشروعیت دولت جدید دموکراتیک.
- نماد پایان دولت موقت: اعلام استعفای رسمی تمامی مقامات موقت و انتقال کامل اختیارات به رهبران منتخب جدید.
- انتقال کامل داراییها و اسناد دولتی:
- انتقال شفاف: تحویل تمامی داراییها، اسناد و مدارک دولتی به دولت جدید به صورت کامل و شفاف برای تضمین انتقال صحیح و جامع.
- اعلام عمومی: اطلاعرسانی عمومی درباره پایان نقش دولت موقت و تأکید بر استقرار دولت دائمی دموکراتیک بر اساس قانون اساسی جدید.
3) انحلال ساختارها ونهاد های موقت:
- انحلال ساختارها: انحلال رسمی تمام ساختارهای موقت از جمله شورای گذار ملی، هیئت مدیره، کمیتهها و زیرکمیتههای مربوطه و دولت موقت و انتقال مسئولیتهای آنها به نهادهای دائمی دولت.
- بررسی نهایی: اطمینان از اینکه تمامی اقدامات انجام شده در دوره موقت توسط نهادهای مستقل نظارتی بررسی شوند تا انطباق آنها با قانون اساسی و برنامه انتقال قدرت تأیید گردد.
فصل ۹: چالشهای کلیدی در فرآیند گذار
گذار دموکراتیک ایران با چالشهای متعددی همراه خواهد بود. این فصل به موانع اصلی و راهکارهایپیشنهادی برای کاهش خطرات احتمالی میپردازد.
۹.۱ مقاومت از سوی حکومت و نیروهای امنیتی
مقامات عالیرتبه و رهبران امنیتی ممکن است برای حفظ قدرت و منابع خود مقاومت کنند.
راهکارها:
- ایجاد انگیزه برای همکاری: ارائه عفو و تضمینهای اقتصادی برای مقامات غیرمرتبط با خشونت، با هدف کاهش مخالفتها
- گذار تدریجی: اجرای اصلاحات گامبهگام برای کاهش تهدیدات بالقوه علیه منافع گروههای حاکم
۹.۲ خطر اختلافات داخلی و تفرقه در میان گروههای سیاسی
تفاوتهای ایدئولوژیک ممکن است منجر به شکاف در ائتلافهای گذار شود.
راهکارها:
- ایجاد ائتلاف فراگیر: تضمین نمایندگی گسترده و متنوع در شورای گذار ملی (NTC) برای حفظ اتحاد.
- مکانیسمهای حل منازعه: برگزاری گفتوگوهای ساختاریافته و منظم برای حل اختلافات و تأکید بر ارزشهای مشترک ثبات و رفاه ملی
۹.۳ بیاعتمادی عمومی و کاهش مشارکت مدنی
دههها سرکوب و ناکارآمدی حکومت ممکن است باعث بیاعتمادی عمومی نسبت به فرآیند گذار شود.
راهکارها:
- شفافیت در ارتباطات عمومی: ارائه گزارشهای منظم و عمومی درباره تصمیمات و پیشرفتها برای جلب اعتماد مردم .
- آموزش مدنی: اجرای کمپینهای آموزشی درباره اصول دموکراسی و حقوق شهروندی برای افزایش آگاهی عمومی و مشارکت فعال
۹.۴ بیثباتی اقتصادی در دوران گذار
نوسانات اقتصادی ممکن است موجب کاهش حمایت عمومی از گذار شود.
راهکارها:
- حمایت اقتصادی بینالمللی: مذاکره برای کمکهای مالی هدفمند و جذب سرمایهگذاری از متحدان
- اصلاحات اقتصادی کنترلشده: اجرای اصلاحات تدریجی برای جلوگیری از شوکهای اقتصادی و جلب اطمینان سرمایهگذاران
۹.۵ احتمال دخالت خارجی
رقابتهای منطقهای و بینالمللی ممکن است به مداخله در فرآیند گذار منجر شود.
راهکارها:
- توافقات عدم مداخله: تعامل دیپلماتیک برای جلب تعهد بینالمللی به عدم مداخله
- شفافیت در روابط خارجی: اطلاعرسانی عمومی درباره حمایتهای خارجی برای جلوگیری از سوءظن و حفظ استقلال ملی
۹.۶ خطر خلأ قدرت و ناکارآمدی حکومت موقت
عدم وجود دولت کارآمد در دوران گذار میتواند منجر به اختلال در ارائه خدمات عمومی شود.
راهکارها:
- ساختار موقت مشخص: تعریف دقیق نقشهای حکومتی موقت برای جلوگیری از هرگونه ابهام
- تقویت حکومت محلی: همکاری با رهبران محلی برای حفظ نظم و ارائه خدمات
۹.۷ انتظارات غیرواقعبینانه از اصلاحات فوری
عجله عمومی برای تغییرات سریع ممکن است حمایت مردمی را تحت تأثیر قرار دهد.
راهکارها:
- تعیین اهداف واقعبینانه: اطلاعرسانی عمومی درباره زمانبندی اصلاحات برای مدیریت انتظارات
- ارائه موفقیتهای اولیه: اجرای اصلاحات ملموس در کوتاهمدت برای حفظ انگیزه عمومی
۹.۸ خطر خرابکاری توسط گروههای تندرو
گروههای تندرو ممکن است برای بیثباتسازی فرآیند گذار تلاش کنند.
راهکارها:
- حفاظت از رهبران کلیدی: ایجاد تدابیر امنیتی برای رهبران گذار
- ترویج اعتدالگرایی: همکاری با رهبران مذهبی تأثیرگذار برای حمایت از ارزشهای دموکراتیک
۹.۹ مشکلات لجستیکی در برگزاری انتخابات سراسری
برگزاری همهپرسی قانون اساسی و انتخابات ممکن است با چالشهای اجرایی همراه باشد.
راهکارها:
- ایجاد گزینههای رأیگیری غیرمتمرکز: استفاده از رأیگیری دیجیتال ایمن و ایستگاههای رأیگیری محلی برای سادهسازی روند انتخابات
- همکاری با ناظران بینالمللی: دعوت از سازمانهای ناظر معتبر برای تقویت شفافیت و مشروعیت انتخابات
۹.۱۰ خطر فساد در دولت موقت
کنترل موقت قدرت ممکن است منجر به فساد و سوءاستفاده مالی شود.
راهکارها:
- نظارت ضد فساد: تشکیل نهادهای مستقل نظارتی برای کنترل فعالیتهای دولت موقت
- اجرای سیاستهای پاسخگویی: برخورد سریع و قاطع با موارد فساد برای حفظ یکپارچگی فرآیند
۹.۱۱ کنترل رسانهای و جنگ اطلاعاتی
انتشار اطلاعات نادرست و کنترل رسانهها ممکن است بر درک عمومی از گذار تأثیر بگذارد.
راهکارها:
- حمایت از رسانههای آزاد: تضمین آزادی مطبوعات و دسترسی به اطلاعات بیطرفانه
- اقدامات امنیت سایبری: تقویت زیرساختهای دیجیتال برای مقابله با کمپینهای اطلاعات نادرست
۹.۱۲ عدم قطعیتهای حقوقی و مقاومت نهادی
چارچوبهای قانونی و نهادهای حکومتی ممکن است اجرای اصلاحات را کند کنند.
راهکارها:
- برنامههای اصلاحات حقوقی: بازنگری و تطبیق قوانین با اصول دموکراسی
- تقویت ظرفیت نهادی: آموزش کارکنان دولتی و اصلاح ساختارهای اجرایی برای تسهیل تغییرات
فصل ۱۰: بحث، بررسی و نتیجه گیری
نقشه راه گذار دموکراتیک ایران یک رویکرد ساختاریافته را ارائه میدهد که نه تنها اولویتهای داخلی را مورد توجه قرار میدهد، بلکه منافع بینالمللی را نیز در نظر میگیرد. این برنامه میتواند برای قدرتهای جهانی ازجمله ایالات متحده، چین، روسیه، اسرائیل و اروپا مفید باشد. علاوه بر ایجاد اصلاحات داخلی، این طرح مسیرهایی را برای ثبات منطقهای، امنیت و یکپارچگی اقتصادی پیشنهاد میکند که با اهداف کلیدی سیاست خارجی قدرتهای جهانی هماهنگ است.
۱۰.۱ ثبات داخلی از طریق مشارکت فراگیر
یکی از مهمترین جنبههای نقشه راه، تعهد به مشارکت فراگیر است. این طرح گروههای سیاسی، جامعه مدنی، نخبگان اقتصادی و سپاه را در یک فرآیند مرحلهای و مشارکتی درگیر میکند. با پرداختن مستقیم به ساختارهای قدرت موجود، این برنامه اعتمادسازی و اجماع را تقویت میکند—دو عامل اساسی برای کاهش مقاومت و تضمین انتقال مسالمتآمیز قدرت.
مسیر درگیری در سوریه نشان میدهد که بدون تضعیف یا از هم پاشیدن نهادهای دولتی، تلاش برای سرنگونی یک رژیم اقتدارگرا میتواند به جنگ داخلی طولانی منجر شود .نقشه راه پیشنهادی برای ایران، با حمایت از مذاکره با مراکز قدرت موجود (شامل نیروهای مسلح) به جای تقابل نظامی، به طور قابل توجهی متفاوت است. این رویکرد با هدف کاهش ضرورت تقابل خشونتآمیزی است که در درگیری سوریه مشاهده شد. اما موفقیت نهایی این طرح همچنان بستگی به انتخاب مذاکره به جای استفاده از زور توسط نخبگان ایرانی دارد. اگر رژیم متحد و بدون انعطاف باقی بماند، احتمال گذار صلحآمیز کاهش مییابد. بنابراین، شکافهای راهبردی و تمایل به مذاکره در درون ساختارهای قدرت از شروط اساسی اجتناب از سرنوشت مشابه سوریه هستند.
علاوه بر این، درخواستهای جدید برای مذاکره با ایالات متحده پس از مراسم تحلیف ریاست جمهوری سال 2025 در واشنگتن نشان میدهد که ذینفعان داخلی (از جمله نخبگان سیاسی و گروههای جامعه مدنی) ممکن است تعامل خارجی را به عنوان راهی عملی برای خروج از انزوای اقتصادی ببینند. اگر یک نقشه راه گسترده انتقالی بتواند تضمینهای معتبری را هم به نخبگان داخلی که نگران مداخله خارجی هستند و هم به بازیگران بینالمللی که به دنبال کاهش تنش منطقهای هستند ارائه دهد، این همسویی منافع میتواند چشمانداز گذار دموکراتیک از طریق مذاکره و صلحآمیز را تقویت کند.
۱۰.۲ مزایای راهبردی برای قدرتهای جهانی
برای بازیگران جهانی، یک ایران دموکراتیک و باثبات میتواند تنشهای منطقهای را کاهش داده، حمایت از درگیریهای نیابتی را محدود کرده و تلاشهای منع اشاعه تسلیحات هستهای را تقویت کند. ایرانِ مشارکتجو میتواند امکان ابتکارات مشترک امنیتی را فراهم کند که موجب کاهش بار دفاعی و تقویت استراتژیهای مقابله با تروریسم به ویژه برای ایالات متحده، چین، اسرائیل و اروپا میشود. همچنین، گذار ایران به سیاست هستهای شفاف و همکاریجویانه با اهداف بینالمللی منع گسترش سلاحهای هستهای همسو بوده و مخاطرات هستهای منطقهای را کاهش میدهد. این روند میتواند به ثبات منطقهای پایدار منجر شود که منافع اقتصادی و امنیتی گستردهای برای تمامی بازیگران بینالمللی دارد.
مزایای کلیدی برای قدرتهای جهانی:
- کاهش تنشهای منطقهای و کاهش هزینههای دفاعی برای ایالات متحده و اروپا
- همکاری در مبارزه با تروریسم و کاهش نفوذ گروههای افراطی
- همکاری در سیاستهای عدم اشاعه هستهای و افزایش شفافیت در برنامه هستهای ایران
۱۰.۳ انگیزههای اقتصادی و حقوق بشر
یک ایران دموکراتیک با اقتصادی پایدار و باز میتواند بازار جهانی را با تأمین امنیت انرژی برای چین و اروپا و توسعه فرصتهای سرمایهگذاری بینالمللی خصوصا آمریکا بهرهمند سازد. قانون اساسی پیشنهادی با تأکید بر حقوق بشر و فراگیری، ایران را با ارزشهای دموکراتیک همسو کرده و موجب تقویت قدرت نرم آن میشود و مدلهای حکمرانی را که به آزادیهای فردی و عدالت اجتماعی احترام میگذارند ترویج میکند. گسترش همکاریهای اقتصادی، جذب سرمایهگذاری خارجی و توسعه اقتصادی پایدار نیز موجب بهبود رفاه اجتماعی و افزایش اعتماد عمومی به نهادهای حکومتی خواهد شد.
۱۰.۴ تضمین مشارکت بینالمللی
جلب حمایت بینالمللی برای موفقیت انتقال قدرت در ایران ضروری است. کاهش مرحلهای تحریمها، کمکهای اقتصادی هدفمند و حمایت دیپلماتیک از قدرتهای جهانی، میتواند پیشرفت دموکراتیک ایران را با تقویت اعتماد عمومی و تأمین منابع لازم برای تثبیت اقتصادی و اجرای اصلاحات تقویت کند. این رویکرد مرحلهای بر اساس مدلهای موفق دموکراتیک شکل گرفته و اهمیت انگیزههای داخلی و خارجی را برای حفظ روند انتقال و تسهیل چالشهای آن به رسمیت میشناسد
نقشه راه پیشنهادی برای گذار مسالمتآمیز ایران به دموکراسی، چارچوب جامعی برای حل پیچیدگیهای داخلی ایران و تأمین منافع استراتژیک بازیگران بینالمللی ارائه میدهد.
۱۰.۵ نتیجه گیری
نقشه راه پیشنهادی برای گذار صلحآمیز و دموکراتیک در ایران، چارچوب جامعی را ارائه میدهد که هم پیچیدگیهای داخلی ایران و هم منافع راهبردی ذینفعان بینالمللی را در نظر میگیرد. این طرح با تأکید بر مشارکت فراگیر، آشتی ملی و حاکمیت قانون، به دنبال ایجاد تغییر حاکمیتی پایدار و مبتنی بر همکاری است. این نقشه راه، ائتلاف متنوعی از جمله جناحهای سیاسی، جامعه مدنی، نخبگان اقتصادی و همچنین نهادهای نظامی کلیدی مانند ارتش و سپاه پاسداران را شامل میشود و از این طریق مقاومتها را کاهش داده و گذار باثباتی را تضمین میکند.
برای ایران، این گذار فرصتی تاریخی است تا دولتی را مستقر کند که به حقوق بشر احترام گذاشته، رشد اقتصادی را تقویت کند و با آرمانهای مردم همسو باشد. قانون اساسی دموکراتیک پیشنهادی، از طریق ایجاد اعتماد و ثبات، به شکایتهای تاریخی رسیدگی میکند و مدل حکمرانی مبتنی بر عدالت، پاسخگویی و شفافیت را پیش میگیرد و درسهایی را که از گذارهای موفق جهانی گرفته شده منعکس میسازد.
از منظر جهانی نیز یک ایران باثبات و دموکراتیک به امنیت منطقهای و بینالمللی کمک میکند، خطرات مرتبط با گسترش سلاحهای هستهای را کاهش میدهد و به همگرایی اقتصادی یاری میرساند. حمایت فعال بینالمللی—شامل کمکهای اقتصادی مرحلهای، به رسمیت شناختن دیپلماتیک و رفع ساختارمند تحریمها—میتواند این گذار را مستحکمتر کرده و امکان ایجاد خاورمیانهای همکارانهتر را تقویت نماید.
رویدادهای اخیر—مانند تضعیف نسبی نیروهای نیابتی ایران و افزایش انتقادات عمومی نسبت به حکومت در فضای آنلاین—نشاندهنده نقطه عطفی برای گذار هستند. هرچند کاهش توان شبکه نیروهای نیابتی ممکن است نفوذ ایران در خارج را کم کند، اما میتواند بخشهایی از نخبگان حاکم را به سوی حل دیپلماتیک موضوع تحریمها و فشارهای اقتصادی سوق دهد. این عوامل، همراه با ظهور صداهای جدید در داخل ایران که خواستار تعامل با آمریکا پس از سال ۲۰۲۵ هستند، میتوانند فضایی ایجاد کنند که پذیرای پیشنهادات نقشه راه باشد. با این حال، موفقیت هرگونه گذاری همچنان وابسته به مذاکرات داخلی واقعی است که ساختارهای قدرت موجود را به چالش کشیده و مشارکت حقیقی مردم را تضمین کند؛ تا حکومت آینده با خواستههای متحولشده مردم ایران هماهنگ باشد.
به طور خلاصه، این نقشه راه نه تنها ایرانی دموکراتیک را به تصویر میکشد، بلکه مبنایی برای چشماندازی امنتر، شکوفاتر و منسجمتر در منطقه فراهم میآورد. طرح پیشنهادی، چشماندازی را پیش میبرد که هم منافع و آرزوهای ایران و هم جامعه جهانی را تأمین کرده و نقش ایران به عنوان نیرویی ثباتبخش در خاورمیانه را برجسته میسازد.
اعلام استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی در نگارش این اثر
در طول آمادهسازی این مقاله، نویسنده از مدل ChatGPT شرکت OpenAI برای افزایش وضوح، انسجام، ترجمه و بهبود خوانایی محتوا استفاده کرده است. پس از استفاده از این ابزار، نویسنده شخصاً محتوا را بررسی و ویرایش کرده و مسئولیت کامل مطالب ارائهشده را بر عهده می گیرد.